۸۳/۱۰/۱۲

دلم می خواهد بنویسم و بنویسم و بنویسم ، و همینطور که می نویسم آویز دعا را توی مشتم بگیرم و فکر کنم به همهء آن روزهای قشنگ . به درد و دلم با مولانا ، به نگاه های تو و بی تابی های او  ... خدا می داند چه عطشی پیدا کرده ام برای گشت زدن توی دنیا و سرک کشیدن به شهرهای غریب . دلم سفر می خواهد . سفرهای بلند ، سفرهای پر رمز و راز . آنقدر تشنهء دانستنم که توان گفتنم نیست . دنبال چیزی میگردم ماوراء این کتابها و جزوه های کهنه. رازی که میان دلها پنهان است ..... دلم نوشتن می خواهد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد